scaldingدیکشنری انگلیسی به فارسیسوزاندن، با آب گرم سوزاندن، اب جوش ریختن روی، تاول زده کردن، اب پز کردن
در آبِ جوش زدنscald 1, scaldingواژههای مصوب فرهنگستانغوطهورکردن کوتاهمدت مواد اولیۀ غذایی در آب جوش برای آمادهسازی آنها متـ . آب جوش زدن
در آبِ جوش زدنscald 1, scaldingواژههای مصوب فرهنگستانغوطهورکردن کوتاهمدت مواد اولیۀ غذایی در آب جوش برای آمادهسازی آنها متـ . آب جوش زدن
در آبِ جوش زدنscald 1, scaldingواژههای مصوب فرهنگستانغوطهورکردن کوتاهمدت مواد اولیۀ غذایی در آب جوش برای آمادهسازی آنها متـ . آب جوش زدن