جوخهsquadواژههای مصوب فرهنگستانیگانی راهکنشی و کوچک که در ساختار سلسلهمراتبی کوچکتر از رسد و بزرگتر از تیم است و معمولاً از نُه نفر تشکیل میشود متـ . گروه 6
چمپاsquat 1واژههای مصوب فرهنگستاندر وزنهبرداری و آمادگی جسمانی، حرکت یا تمرینی شامل نشستن و برخاستن ورزشکار درحالیکه وزنهای را پشت سر و روی شانهها نگه داشته است
کفشخط فلزیtrack skate, skateواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای فلزی با بخشی گوِهایشکل که روی ریل قرار میگیرد تا از حرکت خطنورد جلوگیری کند
نشست پاشنهsquat 2, squattingواژههای مصوب فرهنگستانافزایش آبخور شناور در پاشنه همزمان با کاهش آن در سینه در هنگام حرکت در آبهای کمعمق یا براثر افزایش سرعت و بزرگتر شدن امواج حاصل از برخورد سینۀ کشتی با سطح آب
تنیس کوبانیsquash tennis, tennis squashواژههای مصوب فرهنگستانورزشی مانند کوبان که در آن دو بازیکن با دستاکهای بزرگتر از دستاک کوبان به توپ ضربه میزنند
scatدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکات، رگبار باران، اواز بی معنی، گمشو، مالیات، صدای پاره شدن چیزی، گم شدن، دور شدن
scatدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکات، رگبار باران، اواز بی معنی، گمشو، مالیات، صدای پاره شدن چیزی، گم شدن، دور شدن