singsدیکشنری انگلیسی به فارسیآواز می خواند، سرود، اواز، تصنیف، خواندن، سرودن، سراییدن، سرود خواندن، اواز خواندن
sinksدیکشنری انگلیسی به فارسیغرق می شود، چاهک، لگن دستشویی، دست شویی اشپزخانه، وان دستشویی، رسوخ، ته نشینی، حفره یا گودال، فرو رفتن، غرق شدن، نزول کردن، مستغرق بودن، فرو بردن، ته رفتن، نشست کردن، گود افتادن
zingsدیکشنری انگلیسی به فارسیزینگ ها، گرمی، جیغ شدید و تند، صدایی شبیه جیغ، زور، قدرت، انرژی، روح، جیغ کشیدن
sinkدیکشنری انگلیسی به فارسیفرو رفتن، چاهک، لگن دستشویی، دست شویی اشپزخانه، وان دستشویی، رسوخ، ته نشینی، حفره یا گودال، غرق شدن، نزول کردن، مستغرق بودن، فرو بردن، ته رفتن، نشست کردن، گود افتادن
singsongدیکشنری انگلیسی به فارسیآواز خواندن، سرود یک نواخت، اواز، یک وزنی، بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن، یک نواخت
singsongدیکشنری انگلیسی به فارسیآواز خواندن، سرود یک نواخت، اواز، یک وزنی، بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن، یک نواخت