scurfدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکارلت، شوره سر، سبوسه، پوسته، وازده اجتماع، سعفه، سفیدک زدن، با شوره پوشاندن، زدودن
جورفلغتنامه دهخداجورف . [ ج َ رَ ] (ع اِ) خر. || شترمرغ نر. (منتهی الارب ). رجوع به جورق شود. || اسب تاتاری تیزرو. || سیل که همه چیز را ببرد. (منتهی الارب ).