برشزنیshearingواژههای مصوب فرهنگستانبریدن قطعات با استفاده از دو لبۀ بُرندۀ مخالف هم، مانند قیچی متـ . برش 9
ماشین برشshearing machineواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه فلزبُر در کارگاههای ورقکاری و آهنگری که برای بریدن میله یا ورق یا صفحۀ فلزی به کار میرود
نیروی بُرشیshear force/ shearing forceواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفهای از نیروی وارد بر سطح که با سطح موازی است
ماشین برشshearing machineواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه فلزبُر در کارگاههای ورقکاری و آهنگری که برای بریدن میله یا ورق یا صفحۀ فلزی به کار میرود
نیروی بُرشیshear force/ shearing forceواژههای مصوب فرهنگستانمؤلفهای از نیروی وارد بر سطح که با سطح موازی است
لبۀ بُرندهincisal edge, incisal margin, incisal surface, margo incisal, shearing edgeواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از تاج دندانهای قدامی که عمل بریدن را انجام میدهد