shipperدیکشنری انگلیسی به فارسیدریا نورد، محموله کشتی، مسافر کشتی، اهرم ساعت، حمل کمننده کالا با کشتی
فرستنده 1shipperواژههای مصوب فرهنگستانشخص حقیقی یا حقوقی که با خط کشتیرانی یا مالک کشتی برای حمل کالا قرارداد میبندد
cipherدیکشنری انگلیسی به فارسیرمز، حروف یا مهر رمزی، عدد صفر، صدر، سری کردن، حساب کردن، صفر گذاردن، برمز دراوردن
shippersدیکشنری انگلیسی به فارسیفرستنده ها، محموله کشتی، دریا نورد، مسافر کشتی، اهرم ساعت، حمل کمننده کالا با کشتی
ترابردیکشنری فارسی به انگلیسیcarrier, common carrier, shipper, transport, transportation, vehicle, vehicular
shippersدیکشنری انگلیسی به فارسیفرستنده ها، محموله کشتی، دریا نورد، مسافر کشتی، اهرم ساعت، حمل کمننده کالا با کشتی