25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
skirmish
اِحْتَدَمَ الصَّراعُ
settos
set-to
چالش
warfares
بیشتر بدانید
تش او
morcote
احوال
پلوش هکاردن
رواع
superchivalrously
جستوجوی دقیق
skirmishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درگیری ها، زد و خورد، کشمکش، جنگ جزئی، زد و خورد کردن