slatsدیکشنری انگلیسی به فارسیاسلایدها، سراشیبی یا نمای بام، لوحه سنگ باریک، دنده ها، تخته باریک، توفالی، توفال، چوب مداد، میله پشت صندلی، کفل، میله میله، ضربه شدید، پرتاب شدن، زدن
slotsدیکشنری انگلیسی به فارسیاسلات، شکاف، چاک، رخ، کلون در، چفت در، شکاف کوچک، غاز، فرج، فرجه، شکافتن، چفت کردن، در شکاف یا سوراخ انداختن