slurredدیکشنری انگلیسی به فارسیناامید، مطلبی را حذف کردن، لکه دار کردن، مطلب را نادیده گرفتن ورد شدن، باعجله کاری را انجام دادن
فاز دوغابیslurry phaseواژههای مصوب فرهنگستانفازی که در آن مخلوطی از مایع و جامدات ریز نامحلول وجود دارد
قالبگیری دوغابیslurry mouldingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قالبگیری که در آن مواد گچی یا سرامیکی را بهصورت دوغاب به دور مدل میریزند و پس از گرفتن دوغاب مدل را درمیآورند تا قالب خشک و سپس ریختهگری انجام شود