سیاهولغتنامه دهخداسیاهو. (اِخ ) قریه ای است چهارفرسنگی بیشتر در جنوب فارغان است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
شاهولغتنامه دهخداشاهو. (اِخ ) نام سلسله کوههایی است که در حدود شطدیاله در کردستان باشد. (از جغرافیای غرب ایران ).
شاهولغتنامه دهخداشاهو. (ص مرکب ) مروارید شاهوار نفیس اعلا. (ناظم الاطباء). اما ظاهراً کلمه ابتر شده ٔ شاهوار است .
ساهفلغتنامه دهخداساهف . [ هَِ ] (ع ص ) سخت تشنه . (منتهی الارب ). || تشنه یا آنکه او را در وقت جان دادن تشنگی غالب باشد. || هلاک شونده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رجل ساهف الوجه ؛ گونه ٔ برگردیده روی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).