spoilsدیکشنری انگلیسی به فارسیخرابکاری، غنیمت، تاراج، فساد، یغما، تباهی، سودباداورده، از بین بردن، خراب کردن، ضایع کردن، پوسیده شدن، فاسد شدن، ناگوار کردن، فاسد کردن، لوس کردن، رو دادن، خسارت وارد کردن
spoilsportدیکشنری انگلیسی به فارسیspoilsport، کسیکه بازی دیگران را خراب میکند، کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsmenدیکشنری انگلیسی به فارسیسپاه پاسداران، تباه کننده، فاسد سازنده، خریدار غنائم جنگی، محل عیش دیگران
spoilsportsدیکشنری انگلیسی به فارسیspoilsports، کسیکه بازی دیگران را خراب میکند، کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsportدیکشنری انگلیسی به فارسیspoilsport، کسیکه بازی دیگران را خراب میکند، کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsmenدیکشنری انگلیسی به فارسیسپاه پاسداران، تباه کننده، فاسد سازنده، خریدار غنائم جنگی، محل عیش دیگران