25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
sprain
التواء
sprained
رگ برگی
آورتا
blood vessel
بیشتر بدانید
يَأْخُذُوهُ
حسنعلی یزدی
آزادکرده
penetrant
جنائب
باجگیران
جستوجوی دقیق
sprains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپری ها، رگ برگ شدگی، پیچ خوردن، بدرد آوردن، رگ به رگ کردن یا شدن