stallingدیکشنری انگلیسی به فارسیخفه شدن، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، طفره زدن
بیات شدنstale 2, stalingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن براثر تغییر ساختار نشاسته، تازگی مواد غذایی از بین میرود
بیات شدنstale 2, stalingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن براثر تغییر ساختار نشاسته، تازگی مواد غذایی از بین میرود