submarineدیکشنری انگلیسی به فارسیزیردریایی، زیر دریایی، تحت البحری، زیر دریا حرکت کردن، با زیر دریایی حمله کردن
submarineدیکشنری انگلیسی به فارسیزیردریایی، زیر دریایی، تحت البحری، زیر دریا حرکت کردن، با زیر دریایی حمله کردن
زیردریاییsubmarineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشتی جنگی که برای عملیات زیرسطحی، از قبیل انهدام ناوها و کشتیها و زیردریاییها و سایر مأموریتهای دریایی به کار میرود
زیردریاییsubmarineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشتی جنگی که برای عملیات زیرسطحی، از قبیل انهدام ناوها و کشتیها و زیردریاییها و سایر مأموریتهای دریایی به کار میرود
زیردریایی نجاتlifeguard submarineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زیردریایی ویژۀ امداد و نجات که در منطقهای که یگانهای شناور قادر به فعالیت نیستند کارایی دارد