tamperدیکشنری انگلیسی به فارسیتکه تکه کردن، رشوه دادن، مداخله وفضولی کردن، مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
رویهکوبtamperواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی مجهز به یک موتور ارتعاشدهنده و دو بازویی و یک شمشۀ چوبی به ابعاد دویست در هفتادوپنج میلیمتر و طولی برابر با سطح مقطع راه که از آن برای تسطیح و خروج هوا از داخل بتن و ایجاد شیب عرضی مناسب استفاده میشود
کوبه 2tamper, coffee tamperواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای فشردن سابۀ قهوه در سبد قهوۀ دستگاه اسپرسو (espresso machine)
بستهبندی ضد دستخوردگیtamper-resistant packaging, TRP, tamper-evident packaging, tamper-proof packagingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بستهبندی با طراحی ویژه که موجب میشود کاربر غیرمجاز نتواند به محتوای بسته دست یابد یا آن را دستکاری کند
زیرکوب پشتکارchase tamper, slave tamperواژههای مصوب فرهنگستانزیرکوبی که پس از زیرکوب اصلی حرکت میکند تا کار زیرکوب اول را تکمیل کند
tamperedدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری شده، رشوه دادن، مداخله وفضولی کردن، مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
tamperingدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری، رشوه دادن، مداخله وفضولی کردن، مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
tamperedدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری شده، رشوه دادن، مداخله وفضولی کردن، مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
tamperingدیکشنری انگلیسی به فارسیدستکاری، رشوه دادن، مداخله وفضولی کردن، مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
زیرکوب پشتکارchase tamper, slave tamperواژههای مصوب فرهنگستانزیرکوبی که پس از زیرکوب اصلی حرکت میکند تا کار زیرکوب اول را تکمیل کند
زیرکوب لکهگیرspot tamperواژههای مصوب فرهنگستانزیرکوبی با قابلیت تصحیح موضعی خط آهن، اما فاقد قابلیت تصحیح تراز هندسی آن