tappingدیکشنری انگلیسی به فارسیضربه زدن، شیر آب زدن به، ضربات اهسته وپیوسته زدن، سوراخ چیزیرا بند اوردن، از شیر اب جاری کردن
بارگیری 3tappingواژههای مصوب فرهنگستانباز کردن مجرای تخلیۀ کوره و سپس تخلیۀ مذاب آماده از کوره در پاتیل
میلۀ بارگیریtapping barواژههای مصوب فرهنگستانمیلۀ نوکتیزی که از آن در عملیات بهرهبرداری از کورۀ بلند استفاده میکنند
خطشنود انفعالیpassive wiretappingواژههای مصوب فرهنگستانپایش یا ضبط دادههایی که با یک خط ارتباطی ارسال میشوند، بیآنکه تغییری در آنها ایجاد شود
خطشنود فعالactive wiretappingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شنود خط برای تغییر دادههای درحالمبادله با تأثیر بر جریان آنها
شنود خطwiretappingواژههای مصوب فرهنگستانکسب اطلاعات ازطریق اتصال به یک سیم یا سایر رساناهایی که برای ارتباطات به کار گرفته میشوند متـ . خطشنود