totableدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل اعتماد، مطرح کردن، از دستور خارج کردن، روی میز گذاشتن، در فهرست نوشتن
تتبیللغتنامه دهخداتتبیل . [ ت َ ] (ع مص ) تابل ریختن در دیک . (اقرب الموارد) (از قطر المحیط). دیگ افزار ریختن در دیگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).