تپنگوزلغتنامه دهخداتپنگوز. [ ت َ پ َ ] (ص ) آدم نادان و احمق که اکنون در تکلم دبنگوز گویند. (فرهنگ نظام ).
تناسلغتنامه دهخداتناس . [ ت َ ] (اِ) فتق ؛ پاره شدن تناس ؛ بیرون آمدن فتق . (ناظم الاطباء). یا تن آس . قیله . ادره . بادگندی . غری . فتق بیضه . دبه خایه .
تنوشلغتنامه دهخداتنوش . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) دست به دستار مالیدن و پاک کردن ، یقال : تنوش یده بالمندیل ؛ ای مشها من الغمر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
تنوزلغتنامه دهخداتنوز. [ ت َ ] (اِ) چاک و شکاف باشد. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). تنوزه . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به تنوزه شود.