tessellateدیکشنری انگلیسی به فارسیتسلیت، با موزاییک فرش کردن، با موزاییک زینت دادن، بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
tessellatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتسلط دار، با موزاییک فرش کردن، با موزاییک زینت دادن، بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
ثلثلغتنامه دهخداثلث . [ ث ُ ] (ع اِ) اصطرلاب ثلث . رجوع به اصطرلاب شود. || (مص ) سوم شدن . بسه کردن . سه یک کردن . سیم شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سه یکی مال کسی بستدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
tessellatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتسلط دار، با موزاییک فرش کردن، با موزاییک زینت دادن، بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن