teasesدیکشنری انگلیسی به فارسیteases، اذیت، کسی را دست انداختن، اذیت کردن، ازار دادن، سخنان نیشدارگفتن، پوشدادن مو، طنازی کردن
تجیشلغتنامه دهخداتجیش . [ ت َ ج َی ْ ی ُ ] (ع مص ) جمع شدن لشکر. (اقرب الموارد) (از قطر المحیط). گردآمدن و جمع شدن . (آنندراج ). || شوریدن دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
synthesesدیکشنری انگلیسی به فارسیسنتز، ترکیب، تلفیق، امتزاج، اختلاط، پیوند، بهم پیوستگی، صنع، هم گذاری