تبلیغ رومیزیtable tent, tent cardواژههای مصوب فرهنگستانکارت چاپی تاشدهای که برای تبلیغ غذا و نوشیدنی و انواع خدماتی که در مهمانخانه ارائه میشود بر روی میز غذاخوری/ رستوران و پیشخان نوشگاه و میز پذیرش مهمانخانه میگذارند
تن تنلغتنامه دهخداتن تن . [ ت َ ت َ ] (اِ مرکب ) کنایه از نغمه و سرود. (آنندراج ). سرود و نغمه و آهنگ و ترانه . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ) : در خانه تن مزن که ز دستان عندلیب در هر دمت به باغچه صدجای تن تن است . انوری (از آنندراج
تن تنفرهنگ فارسی عمید۱. (ادبی) در عروض، معیاری برابر دو هجای بلند؛ تنتنن؛ تنتننا.۲. [قدیمی، مجاز] نغمه؛ سرود؛ آواز: ◻︎ به چنگ و تنتن این تن نهادهای گوشی / تن تو تودۀ خاک است و دمدمهش چو هواست (مولوی۲: ۱۱۴۵).
تن تنفرهنگ فارسی معین(تَ تَ) (اِمر.) 1 - وزن اجزای آواز موسیقی . 2 - از ارکان تقطیع . 3 - نغمه ، سرود.