ثفیلغتنامه دهخداثفی . [ ث َف ْی ْ ] (ع مص ) پیروی کردن کسی را. || ثفی قدر؛ بر دیگ پایه نهادن دیگ را. || سه زن کردن مرد. || ثفی قوم ؛ دفع کردن و راندن آنان را. (ذیل اقرب الموارد).
تفیلغتنامه دهخداتفی . [ ت َ ] (اِ) انجیلی (در گرگانرود). رجوع به انجیلی و جنگل شناسی ساعی ص 182 شود.