triesدیکشنری انگلیسی به فارسیتلاش می کند، امتحان، کوشش، ازمایش، ازمون، سعی کردن، تلاش کردن، کوشش کردن، کوشیدن، تجربه کردن، محک کردن، ازمودن، محاکمه کردن، جدا کردن، سر و دست شکسن
مهمانخانۀ درختیtreehouse hotelواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانهای که سازههای آن از درختان زنده است متـ . هتل درختی
ماشین تجزیهsorting machine, machine à trier (fr.)واژههای مصوب فرهنگستاندستگاه مکانیکی یا برقی خودکار و نیمهخودکار برای تجزیۀ انواع مرسولات پُستی