tumblesدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان می خورد، چرخش، بهم ریختگی، افتادن، اشفتگی، جست و خیز کردن، رقصیدن، پریدن، لغزیدن، ناگهان افتادن، غلت خوردن
tumbleدیکشنری انگلیسی به فارسیکشیدن، چرخش، بهم ریختگی، افتادن، اشفتگی، جست و خیز کردن، رقصیدن، پریدن، لغزیدن، ناگهان افتادن، غلت خوردن
tumbledدیکشنری انگلیسی به فارسیخراب شد، جست و خیز کردن، رقصیدن، پریدن، لغزیدن، ناگهان افتادن، غلت خوردن