تونیبلغتنامه دهخداتونیب . [ ت َ ] (ع مص ) سرزنش کردن و ترسانیدن و ملامت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنوبلغتنامه دهخداتنوب . [ ت َ ] (اِ) به لغت رومی نام درختی است در کوههای روم که قطران را از بیخ آن گیرند و آن را به عربی صنوبر صغیر خوانند، چه مانند صنوبر است لیکن کوچکتر از آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). قسمی از درخت صنوبر. (ناظم الاطباء). رجوع به لکلرک ج 1 ص
تنوبلغتنامه دهخداتنوب . [ ت َن ْ نو ] (ع اِ) نوعی از درخت بزرگ در روم که قطران را از بیخ آن گیرند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
چتونولغتنامه دهخداچتونو. [ چ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مارزبخش کهنوج شهرستان جیرفت در 154هزارگزی جنوب کهنوج و 4هزارگزی جنوب راه مالرو مارز به رمشک واقع شده و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ
تنظیمدیکشنری فارسی به انگلیسیadjustment, alignment, formulation, modulation, realignment, regulation, systematization, tune-up, tuneup