طؤویلغتنامه دهخداطؤوی . [ طُءْ وی ی ] (ع اِ) طُؤْری . طورانی . گویند: ما بالدّار طؤوی ؛ نیست در خانه کسی . (منتهی الارب ). رجوع به طؤری شود.
tubeدیکشنری انگلیسی به فارسیلوله، لامپ، تونل، مجرا، نای، نی، ناودان، دودکش، لوله خمی رریش و غیره، لوله دار کردن، از لوله رد کردن