vaultدیکشنری انگلیسی به فارسیطاق، جهش، گنبد، غار، سردابه، هلال طاق، پریدن، جست زدن، گنبد یا طاق درست کردن
پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
عَوّاBootes, Boo, Herdsmanواژههای مصوب فرهنگستانصورتی فلکی در آسمان شمالی (northern sky) که به شکل یک مرد گاوچران تصور میشود
ولتآمپرسنجvolt-ampere meter, apparent power meterواژههای مصوب فرهنگستانابزاری برای اندازهگیری توان ظاهری (apparent power)