وردر
گیاهخوار
برگر
ارور
bircher
لبه، حاشیه، کنار، نزدیکی، حدود، نزدیک شدن، مشرف بودن بر
ظلم و ستم
زننده
وردرستس
وردرید
وردریمیسم
verger