reviveدیکشنری انگلیسی به فارسیاحیای، زنده شدن، احیا کردن، احیا شدن، بهوش اوردن، دوباره دایر شدن، دوباره رواج پیدا کردن، نیروی تازه دادن، باز جان بخشیدن، بهوش امدن
تننشاطBodyviveواژههای مصوب فرهنگستانمجموعه تمرینهای کمفشار آمادگی جسمانی که تلفیقی از حرکات خیز (lunge) و چمپا و دو است و بهکمک توپ و کش مقاومتی ویژه انجام میشود