whileدیکشنری انگلیسی به فارسیدر حالی که، گذراندن، تاموقعی که، در حین، هنگامیکه، در صورتیکه، مادامی که، حال انکه
wileدیکشنری انگلیسی به فارسیویل، فریب، مکر، تزویر، حیله، خدعه، تلبیس، بطمع انداختن، اغوا کردن، فریفتن
مدتدیکشنری فارسی به انگلیسیcontinuance, distance, interval, space, span, spell, stretch, term, time, while, years
زماندیکشنری فارسی به انگلیسیat, chrono-, cycle, distance, hour, occasion, period, spell, stretch, time, when, while, years