wordدیکشنری انگلیسی به فارسیکلمه، واژه، حرف، لغت، سخن، لفظ، گفتار، فرمان، قول، خبر، عهد، پیغام، فرمایش، خطابت، لغات را بکار بردن، با لغات بیان کردن
worthiestدیکشنری انگلیسی به فارسیبا ارزش ترین، شایسته، سزاوار، مستحق، لایق، شایان، سزاوار سرزنش، خلیق، فرا خور
worthiestدیکشنری انگلیسی به فارسیبا ارزش ترین، شایسته، سزاوار، مستحق، لایق، شایان، سزاوار سرزنش، خلیق، فرا خور