آرشیلغتنامه دهخداآرشی . [ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به آرش پهلوان .- تیر آرشی ؛ تیری سخت دورپرتاب : بزیر پی آن که هست آتشی که سامیش گرز است و تیر آرشی . فردوسی .منسوب به آرش سرسلسله ٔ سلاطین اشکانی :دو ف
آرشیفرهنگ فارسی عمیدمربوط به آرش: ◻︎ به زیر پی آنکه هست آتشی / که سامیش گرز است و تیر آرشی (فردوسی۲: ۱۵۳۵).
شیپوریانAraceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ قاشقواشسانان با گلهای تکجنسی یا بهندرت نرماده که در سنبلهای متراکم آرایش یافتهاند و برگهای درشت به نام چمچه آنها را در بر گرفته است
حرسیلغتنامه دهخداحرسی . [ ح َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به حرس قریه ای به مشرق مصر. (سمعانی ) (معجم البلدان ).
حرسیلغتنامه دهخداحرسی . [ ح َ رَ سی ی ] (ع اِ) نگاهبان درگاه سلطان . یک تن از حرس . یک تن از نگاهبانان درگاه سلطان . ج ، حرس .
آرشیتکتفرهنگ فارسی عمیدشاخهای از مهندسی که به طراحی و ساخت بناها، جادهها، پلها، و تونلها میپردازد؛ مهندسی ساختمان؛ مهندسی عمران.
آرشیوفرهنگ فارسی عمید۱. جایی که اسناد ادارات دولتی یا بنگاههای ملی نگهداری میشود.۲. مجموعۀ اوراق، اسناد و مدارک که آنها را در جای مخصوص نگه دارند؛ بایگانی.
ملک ارشیلغتنامه دهخداملک ارشی . [ م ِ ک ِ اَ رَ ] (اِخ ) کنایه از ملک ایران زمین است . (برهان ) (آنندراج ). ظاهراً اصح «ملک آرشی » است منسوب به آرش کمانگیر. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
ارشی نوالدلغتنامه دهخداارشی نوالد. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) ارکینوالد . حاکم قصر نستری در 640 م . در عصر کلویس دوم و استرازی در 656 م .
اسپتسائیلغتنامه دهخدااسپتسائی . [ اِ پ ِ ] (اِخ ) جزیره ٔ گنگبار (ارشی پل )، در ساحل پِلوپُنِز در مدخل خلیج نُپلی ، دارای 3300 تن سکنه .
مکسرلغتنامه دهخدامکسر. [ م ُ ک َس ْ س َ ] (ع ص ) شکسته . (ناظم الاطباء). درهم مکسر؛ درمی شکسته . (مهذب الاسماء). || جمعی که بنای واحدش متغیر گردد. (ناظم الاطباء). جمع مکسر را قاعده ٔ خاصی نیست و بناء واحد آن بر هم می خورد چنانکه جمع رجل و اسد، رجال و اُسد گردد. || رودباری که کسورش روان باشد.
پارلغتنامه دهخداپار. (اِ) چرم دباغت کرده . (برهان ). چرم پیراسته . (جهانگیری ). چرم : گوید خر امیره با سهل دیلمم او کرده پارِ پاردُم من فراخ و تنگ . سوزنی .|| لباس کهنه : السفسیر، آنکه پار مردمان فروشد. (السامی فی الاسامی ). || گز
آرشیتکتفرهنگ فارسی عمیدشاخهای از مهندسی که به طراحی و ساخت بناها، جادهها، پلها، و تونلها میپردازد؛ مهندسی ساختمان؛ مهندسی عمران.
آرشیوفرهنگ فارسی عمید۱. جایی که اسناد ادارات دولتی یا بنگاههای ملی نگهداری میشود.۲. مجموعۀ اوراق، اسناد و مدارک که آنها را در جای مخصوص نگه دارند؛ بایگانی.
کمانگیری آرشیflight archery, flight shootingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمانگیری که در آن رقابت بر سر هرچه دورتر پرتاب کردن تیر است