لغتنامه دهخدا
خای . (اِمص ) خاییدن . در زیر دندان نرم کردن باشد. || (فعل امر)از کلمه ٔ خاییدن به معنی «بخای » یعنی در زیر دندان نرم ساز. (برهان قاطع). || (اِ) خوش آیند، هرچه مقبول طبع باشد. || زمین کاویده شده وکنده شده . || زمین پست . || خایه . (ناظم الاطباء). || (نف ) خاینده . جونده .زیرد