آچارلغتنامه دهخداآچار. (اِ) پرورده ها و ترشی ها در آب لیمو و سرکه و امثال آن . ترشی . چاشنی : این مرد... آچارها و کامه ها نیکو ساختی ... امیر وی را بنواخت و گفت از گوسفندان خاص پدرم وی بسیار داشت ... یله کردم بدو. (تاریخ بیهقی ).آچار خدای است مزه وْ بوی خوش و رنگ <
آچارلغتنامه دهخداآچار. (ترکی ، اِ) (ظ. از آچمق ترکی گشودن ) کلید. دست افزار فلزین که بدان چوب پنبه ٔ شیشه و پیچ و مهره های آهنین را باز کنند.
آچارفرهنگ فارسی عمید۱. ترشی.۲. هر چیز خوردنی که آن را در آبلیمو یا سرکه خیسانیده باشند و طعمش ترش شده باشد: آجیل آچار.۳. چاشنی: ◻︎ آچار سخن چیست معانی و عبارت / نونو سخن آری چو فراز آمدت آچار (ناصرخسرو: ۳۷۷).
چار چارگویش بختیاریچارچار، سردترین روزهاى زمستان درماه بهمن، چهار روز آخر چله بزرگ وچهار روز اول چله کوچک = 7 تا 10 و11 تا 14 بهمن.
آچاردانلغتنامه دهخداآچاردان . (اِ مرکب ) ظرفی که در آن ظروف نمک و فلفل و خردل و سرکه و روغن زیتون و جز آن نهند.
آچاردنلغتنامه دهخداآچاردن . [ دَ ](مص ) آچاریدن . چاشنی و آچار بطعام زدن : عذرطرازی که میر توبه ام اشکست نیست دروغ ترا خدای خریدارراست نگردد دروغ و مکر بچاره معصیتت را بدین دروغ میاچار. ناصرخسرو.دیو است جهان که زهر قاتل را<br
آچاردنفرهنگ فارسی عمید۱. درهم آمیختن: ◻︎ فلک مر خاک را ای خاکخور در میوه و دانه / ز بهر تو به شور و چرب و شیرین میبیاچارد (ناصرخسرو: ۲۰۲).۲. چاشنی و آچار به خوراک زدن.
آچارخطtrack wrenchواژههای مصوب فرهنگستانابزار اهرمی و دستی بزرگی که معمولاً برای سفت کردن یا باز کردن پیچهای درز ریل به کار میرود
آچارشمعspark plug socket, spark plug spanner, spark plug wrench, plug panner, plug wrench, spark plug socket wrenchواژههای مصوب فرهنگستانآچاری در اشکال گوناگون برای باز و بسته کردن شمع
wrenchesدیکشنری انگلیسی به فارسیآچار، اچار، اچار فرانسه، عمل تند و وحشیانه، تند، چرخش، نقشه فریبنده، پیچ دادن، پیچ خوردن
آچاردانلغتنامه دهخداآچاردان . (اِ مرکب ) ظرفی که در آن ظروف نمک و فلفل و خردل و سرکه و روغن زیتون و جز آن نهند.
آچاردنلغتنامه دهخداآچاردن . [ دَ ](مص ) آچاریدن . چاشنی و آچار بطعام زدن : عذرطرازی که میر توبه ام اشکست نیست دروغ ترا خدای خریدارراست نگردد دروغ و مکر بچاره معصیتت را بدین دروغ میاچار. ناصرخسرو.دیو است جهان که زهر قاتل را<br
آچاردنفرهنگ فارسی عمید۱. درهم آمیختن: ◻︎ فلک مر خاک را ای خاکخور در میوه و دانه / ز بهر تو به شور و چرب و شیرین میبیاچارد (ناصرخسرو: ۲۰۲).۲. چاشنی و آچار به خوراک زدن.
آچار پابند فنریresilient rail fastening toolواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای دستی برای بازوبسته کردن پابند فنری ریل
آچارخطtrack wrenchواژههای مصوب فرهنگستانابزار اهرمی و دستی بزرگی که معمولاً برای سفت کردن یا باز کردن پیچهای درز ریل به کار میرود