آکاردئونفرهنگ فارسی عمیدنوعی ساز دارای شستی با بدنهای چیندار که هنگام نواختن با فشار دست، بازوبسته میشود و دکمههای آن را با انگشت فشار میدهند؛ گارمون.
آکاردئونفرهنگ فارسی معین(دِ ئ ُ) [ فر. ] ( اِ.) از ابزار موسیقی با بدنه ای چین دار، دارای زبانه های فلزی ، که به ارتعاش درمی آیند و آن را به وسیلة سر انگشتان نوازند.
پیوندینۀ آکاردئونیaccordion graftواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیوندینۀ پوستی که با ایجاد شکافهایی در سطح آن قابلیت گسترش و پوششدهی آن افزایش مییابد
پیوندینۀ آکاردئونیaccordion graftواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیوندینۀ پوستی که با ایجاد شکافهایی در سطح آن قابلیت گسترش و پوششدهی آن افزایش مییابد
اتوبوس آکاردئونیarticulated busواژههای مصوب فرهنگستاناتوبوس طویلی که قسمت پسین آن با مفصلی به قسمت پیشین متصل میشود تا در عبور از معابر شهری از آزادی حرکت بیشتری برخوردار باشد
سازها - سایر: سینتسایزرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی سایر: سینتسایزر، کیبورد، آکاردئون، الکتروفون، سازدهنی، ملودیکا
سازفرهنگ فارسی عمید۱. (موسیقی) هریک از آلات موسیقی که برای نواختن نغمههای موسیقی به کار میرود.۲. (موسیقی) آهنگ.۳. (بن مضارعِ سازیدن و ساختن) = ساختن۴. [قدیمی] آلت؛ وسیله؛ ابزار؛ اسبابوادوات.۵. [قدیمی] اسلحه، خواربار، و سایر لوازم مورد استفاده در جنگ؛ آلت جنگ: ◻︎ شکسته شدهست آن سپاه گران /