ابالغتنامه دهخداابا. [ اَ ] (حرف اضافه ) (مخفف اباک ) با. وا. فا. مع. وَ. همراه ِ. بمعیت ِ : چرا این مردم دانا و زیرکسار وفرزانه به تیمار و عذاب اندر، ابا دولت به پیکار است اگر گل کارد او صد برگ ابا زیتون ز بخت اوبرِ زیتون و آن گلبن بحاصل خنجک و خار اس
ابالغتنامه دهخداابا. [ اَ / اِ ] (اِ) آش . (رشید وطواط). نانخورش . با. وا : زآن طبخها که دیگ سلامت همی پزدخوشخوارتر ز فقر ابائی نیافتم . خاقانی .ابای شعر مرا بین و چاشنی مطلب که در مذاق زمانه
ابالغتنامه دهخداابا. [ اَب ْ با ] (اِخ ) نام چاهی از بنی قریظه . واُنا به تخفیف نون نیز آمده است . || نهر ابا، میان کوفه و قصر ابن هبیره منسوب به ابابن صامغان از ملوک نبط. || نهری بزرگ در بطیحه .
مدیریت بر مبنای سرکشیmanagement by walking around, management by wandering about, management by walking about, MBWAواژههای مصوب فرهنگستانروشی در مدیریت که در آن بر حضور مستقیم و سرزدة مدیریت در امور کاری و گفتوگو با کارمندان تأکید میشود
نورتابabat-jour (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانچراغی معمولاً پایهدار که سرپوشی برای تنظیم نور داشته باشد
اطلاعات هزینههای محلیinformation about typical costsواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعات مربوط به هزینههای اضافی احتمالی خرید کالاهای محلی و خدمات متداول در هر مقصد گردشگری
اطلاعات ورودentry information about a countryواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعات مربوط به قوانین و مقررات ورود به یک کشور و عبور و خروج از آن
اطلاعات فراغتی ـ ورزشیinformation about sport and leisure facilitiesواژههای مصوب فرهنگستانریز اطلاعات تسهیلات ورزشی و فراغتی موجود در مقصد اعم از اینکه در قرارداد قید شده باشد یا نشده باشد
ابأهلغتنامه دهخداابأه . [ اِءَ ] (ع مص ) قصاص کردن . || با مأوی بردن . || بازگردانیدن . || گریختن . || پوست را دباغت کردن . پیراستن پوست را.
درزیکلا آخوندبابالغتنامه دهخدادرزیکلا آخوندبابا. [ دَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 14هزارگزی جنوب بابل با 220 تن سکنه . آب آن از چاه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span cl
تابالغتنامه دهخداتابا. (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند طلا را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). هزوارش زر (طلا)، ذهبه است همریشه ٔ ذهب عربی . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
حاجی بابالغتنامه دهخداحاجی بابا. (اِخ ) (کتاب ...) در سال 1824 م . / 1239 هَ . ق . یعنی قریب بده سال پس از مراجعت آخری خود از ایران جیمز موریه کتابی به انگلیسی در لندن منتشر ساخت به نام حوادث زندگ
حاجی بابالغتنامه دهخداحاجی بابا. (اِخ ) شیخ ابراهیم طوسی معروف به حاجی بابا. او راست : رسالة فی اللهو که گوید آن را ازکتب معتبره گرد آورده است . این کتاب در دو باب است :باب نخست در حرمت لهو و باب دوم در اثبات حلال و حرام . رجوع شود به کشف الظنون چ 1 استانبول ج <sp