ابوقیسلغتنامه دهخداابوقیس . [ اَ ق َ ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس بن عدی قرشی . صحابی است از مهاجرین بحبشه .او احد و مشاهد دیگر را دریافت و بروز یمامه درجه ٔ شهادت یافت . پدر او حارث از مستهزئین برسول اﷲ است .
ابوقعیسلغتنامه دهخداابوقعیس . [ اَ ق ُ ع َ ؟ ] (اِخ ) وائل بن افلح . عم رضاعی عائشه رضی اﷲ عنها. صحابی است .
عباقیسلغتنامه دهخداعباقیس . [ع َ ] (ع اِ) باقی مانده از بقیه ٔ طعام و پسین چیزها.(منتهی الارب ). بقایا عقب الاشیاء. (اقرب الموارد).
ایبیکوسلغتنامه دهخداایبیکوس . (اِخ ) شاعر غزلسرای یونانی قرن ششم قبل از میلاد، مصنف سرودها. (فرهنگ فارسی معین ).
عیلانلغتنامه دهخداعیلان . [ ع َ ] (اِخ ) ابوقیس ، و صحیح آن قیس عیلان باشد و او را همنام نیست . و عیلان در اصل نام اسب او بوده است . (منتهی الارب ). و رجوع به عیلانی شود.
اسودلغتنامه دهخدااسود. [ اَ وَ ] (اِخ ) ابن قیس مکنی به ابوقیس . تابعی است . مؤلف عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 5 ص 79 روایتی از او آورده است .
عیلانیلغتنامه دهخداعیلانی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب است به قیس عیلان بن مضر، ویا قیس بن عیلان بن مضر، و عیلان نام اسب او بود، و گویند آن نام مردی بود که وی را پرورانده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عیلان (ابوقیس ) شود.