اخکملغتنامه دهخدااخکم . [ اَ ک َ ] (اِ) کم غربال و جز آن . اِطار. (السامی ). چنبر دف و غربال . (مجمعالفرس سروری ).
اخیقاملغتنامه دهخدااخیقام . [ اَ ] (اِخ ) (برادری که قدیم است ) هنگامی که کتاب مقدس در هیکل یافت شد یوشیا این شخص را به حلده بنیه فرستاد. (کتاب دوم پادشاهان 22:14). او و پسر وی جدلیا (که سپس حکمران اورشلیم شد) ارمیاه پیغمبر را
کملغتنامه دهخداکم . [ ک َ ] (اِ) چنبر غربال . چنبر غربال و پرویزن و ماشو و دف و جز آن .اِطار. فریس . اخکم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).