اشانتیونفرهنگ فارسی عمید۱. نمونۀ رایگان کالا که به منظور تبلیغ به مشتری عرضه میشود.۲. [عامیانه، مجاز] مقدار کمی از چیزی.
اشانتیونفرهنگ فارسی معین(اِ) [ فر. ] (اِ.) نمونه ای معمولا کوچک و مجانی از کالا که برای تبلیغ عرضه می شود، نمونه (فره ).
اسپونتنلغتنامه دهخدااسپونتن . [ اَ ت َ ] (هزوارش ، مص )اَسبونتن . به لغت ژند و پاژند، مشاهده کردن . دیدن ودر فرهنگی بمعنی دوانیدن آمده است . (از آنندراج ).
مقدار کمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ر کم، کمی، مقدار محدود خلاصه، منتخب پشیز، چیز جزیی، چیز سبک یک ذره، یک گاز، یک لقمه، یک مثقال، یک غاز، سرِناخن، یک پشتِ ناخن، اپسیلون، جزء مثقال، نخود، اشانتیون
موادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مواد، مواد اولیه، منابع، عوامل، وسیله کالا، اجناس، مصالح، ارقام، اقلام مواد غذایی، آذوقه، خواربار، ارزاق، غذا، دانه، علوفه، غذای حیوانات مواد معدنی، کانیها الیاف، فیبر، منسوج مهمات اشانتیون