افتادگی دانهgrain droppingواژههای مصوب فرهنگستاناز جا درآمدن یا جدا شدن دانهها از سطح فلز براثر خوردگی مرزدانهای
افتادگیلغتنامه دهخداافتادگی . [ اُ دَ / دِ ] (حامص ) فروتنی . (ناظم الاطباء). تواضع و انکسار. (آنندراج ). فروتنی و تواضع. (از مؤید). خضوع . بی شرارتی . صفت افتادن . (یادداشت بخط مؤلف ). پشت خم دادن ، پشت خم کردن ، پشت دوتا کردن ، تواضع کردن ، انکساری ، از مترا
افتادگیفرهنگ فارسی عمید۱. حالت افتاده بودن.۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ◻︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.
افتادگیلغتنامه دهخداافتادگی . [ اُ دَ / دِ ] (حامص ) فروتنی . (ناظم الاطباء). تواضع و انکسار. (آنندراج ). فروتنی و تواضع. (از مؤید). خضوع . بی شرارتی . صفت افتادن . (یادداشت بخط مؤلف ). پشت خم دادن ، پشت خم کردن ، پشت دوتا کردن ، تواضع کردن ، انکساری ، از مترا
افتادگیفرهنگ فارسی عمید۱. حالت افتاده بودن.۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ◻︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.
کارافتادگیلغتنامه دهخداکارافتادگی . [ اُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عمل کارافتاده : هست خلت عین کارافتادگی گر خلیلی کم طلب آزادگی .عطار.
پس افتادگیلغتنامه دهخداپس افتادگی . [پ َ اُ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) عقب افتادگی . تأخیر. || نُکس . بازگشت بیماری در حال نقاهت . || غش کردن یا مردن . افتادن به پشت و مردن .
افتادگیلغتنامه دهخداافتادگی . [ اُ دَ / دِ ] (حامص ) فروتنی . (ناظم الاطباء). تواضع و انکسار. (آنندراج ). فروتنی و تواضع. (از مؤید). خضوع . بی شرارتی . صفت افتادن . (یادداشت بخط مؤلف ). پشت خم دادن ، پشت خم کردن ، پشت دوتا کردن ، تواضع کردن ، انکساری ، از مترا
افتادگیفرهنگ فارسی عمید۱. حالت افتاده بودن.۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ◻︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.
ازکارافتادگیcrash 1واژههای مصوب فرهنگستانحالتی که براثر خراب شدن تجهیزات سختافزاری یا به وجود آمدن مشکل نرمافزاری پیش میآید و درنتیجه، فعالیت سامانه متوقف میشود