الغرضلغتنامه دهخداالغرض . [ اَ غ َ رَ ] (ع ق ) کلمه ایست که در اختصار کلام استعمال میشود یعنی مختصراً. (ناظم الاطباء). باری . خلاصه . مع القصه . الحاصل .
القصهفرهنگ فارسی عمیددر مقام اختصار کلام به کار میرود؛ الغرض؛ الحاصل؛ باری؛ خلاصه: ◻︎ القصه چو قصه اینچنین است / پندار که سرکه انگبین است (نظامی۳: ۵۰۰).
بالجملهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه جمله، خلاصه، مخلص کلام، لب کلام، خلاصه، باری، باری بههرجهت، القصه بالاختصار، بهطورخلاصه و مختصر، اختصاراً، اجمالاً، بهاجمال یعنی [مثال] الغرض، الحاصل، بههرجهت، علیایحال، درهرصورت، بههرحال
قرطاسلغتنامه دهخداقرطاس . [ ق ِ ] (ع اِ) نشانه از هر جرم که باشد. (منتهی الارب ). الغرض الذی یرمی . (اقرب الموارد). || (ص ) شتر گندمگون . || دختر سپید کشیده قامت . || شتر ماده ٔ جوان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) چادر مصری . (منتهی الارب ). برد مصری . (اقرب الموارد). || نامه هرچه با
قویسملغتنامه دهخداقویسم . [ ق ُ وَ س ِ ] (اِخ ) ابن علی تونسی محقق .از فقیهان تونس است . وی زمانی بتدریس اشتغال داشت وکتابهایی تألیف کرد. مهمترین آنها از این قرارند: 1 - سمط اللاَّلی فی تعریف ما بالشفاء من الرجال ، این کتاب در ده جزء است و در آن سیره ٔ پیغمبر
الحاصللغتنامه دهخداالحاصل . [ اَ ص ِ ] (ع ق ) در اختصار کلام استعمال میشود یعنی مختصراً و بالجمله و القصه . (ناظم الاطباء). باری . مَخلَص . مخلص کلام . خلاصه .جان کلام . بهر جهت . بهرصورت . بالاخره . عاقبت . آخرالامر. قصه کوتاه . قصه کوته . الغرض . معالقصه . بالجمله . صاحب آنندراج گوید: چون از