امتشاطلغتنامه دهخداامتشاط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شانه کردن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). موی فرو کردن زن خویشتن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). موی خویش فروهشته کردن زن . (ناظم الاطباء).
ممتشطلغتنامه دهخداممتشط. [ م ُ ت َ ش ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از امتشاط. شانه کننده . (آنندراج ). آنکه خویشتن را شانه می کند. زن موی فروکننده خویشتن را. || شانه کرده شده . (ناظم الاطباء). رجوع به امتشاط شود.
نوفلیةلغتنامه دهخدانوفلیة. [ ن َ ف َ لی ی َ ] (ع اِ) پشمینه ای که زنان عرب بر آن خمیر سازند. || قسمی امتشاط. نوعی از آرایش گیسوان . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).