انتجاءلغتنامه دهخداانتجاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بچشم کردن . (منتهی الارب ). بچشم کردن و چشم زدن . (ناظم الاطباء). چشم زدن . (از اقرب الموارد) . || برگزیدن کسی را به راز گفتن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مخصوص کردن کسی را به رازگویی . (از اقرب الموارد). کسی را مختص کردن به راز
انتجاعلغتنامه دهخداانتجاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بطلب آب و علف و منفعت و نیکویی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طلب گیاه در موضع آن . (از اقرب الموارد). گیاه و آب جستن . (تاج المصادر بیهقی ). یقال هؤلاء قوم منتجعون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و یقال انتجعنا ارضاً نطلب الریف
انتزاحلغتنامه دهخداانتزاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دور شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از معجم متن اللغة). ابتعاد. (از اقرب الموارد).
انتزاعلغتنامه دهخداانتزاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازداشتن و امتناع . (از اقرب الموارد). || برکندن و از جای برکشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اقتلاع . (ازاقرب الموارد). || برکنده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ا
منتجیلغتنامه دهخدامنتجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) برگزیننده کسی را به راز گفتن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه برمی گزیند کسی را برای راز خود گفتن . (ناظم الاطباء). رجوع به انتجاء شود.
برگزیدنلغتنامه دهخدابرگزیدن . [ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) قبول نمودن . اختیار نمودن . انتخاب کردن . (آنندراج ). برگزیدن برای خود. مستخلص کردن خود را. استخلاص کردن برای خویش . غث و سمین کردن . نخبه کردن . (یادداشت دهخدا). أثر. اِجتباء. (المصادر زوزنی ). اجتیال . اختصاص . اختلام . (از منتهی الارب )