انتخاب زدنلغتنامه دهخداانتخاب زدن . [ اِ ت ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) برگزیدن . انتخاب کردن . پسندیدن . مقبول شدن : ز دیده ام نرود خاک اگر شود جسمم هر آن نگه که ز روی تو انتخاب زده ست .وحید (از آنندراج ).
انتخاب آر،انتخاب زادR-selectionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی انتخاب طبیعی که در آن گونههایی که بالاترین نرخ زادآوری را دارند، در زیستگاههای متغیر استقرار مییابند
انتخاب کا،انتخاب پادK-selectionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی انتخاب طبیعی که در آن گونههایی که بالاترین نرخ بقا را دارند، در زیستگاههای پایدار استقرار مییابند
انتخابلغتنامه دهخداانتخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). انتجاب . (مصادر زوزنی ). برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . (فرهنگ فارسی معین ). نخبه کردن . (یادداشت مؤلف ): الحمدﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین م
انتخابلغتنامه دهخداانتخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). انتجاب . (مصادر زوزنی ). برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . (فرهنگ فارسی معین ). نخبه کردن . (یادداشت مؤلف ): الحمدﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین م
انتخابلغتنامه دهخداانتخاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) برگزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (مصادر زوزنی ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). انتجاب . (مصادر زوزنی ). برگزیدن چیزی . برگزیدن کسی برای کاری . (فرهنگ فارسی معین ). نخبه کردن . (یادداشت مؤلف ): الحمدﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین م
اصلِموضوع انتخابaxiom of choiceواژههای مصوب فرهنگستاناصلموضوعی در نظریة مجموعهها مبنی بر اینکه هر گردایة ناتهی از مجموعهها دارای تابع انتخاب است