لغتنامه دهخدا
اندهان . [ اَ دُ ] (اِ) ج ِ انده باشد چنانکه جانور را جانوران و مردم را مردمان گویند این جمع بخلاف قیاس است . چه بغیر از جانور را با الف و نون جمع نتوان کرد. (برهان قاطع) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از هفت قلزم ). غمان . احزان . (یادداشت مؤلف ) : <b