اپیدمیفرهنگ فارسی عمید۱. (پزشکی) شیوع بیماریای که میتواند افراد بسیاری را همزمان مبتلا کند.۲. [مجاز] شیوع یک پدیده یا رفتار.
اپیدمیفرهنگ فارسی معین(اِ دِ) [ فر. ] (اِ.) عارضه یا بیماری عام ، بیماری ای که به عموم مردم سرایت کرده باشد، مسری ، همه گیر (فره ).
اپیدمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، فراگیری، شیوع، انتشار، همهگیری پاندمیک سرایت▼، انتقال طاعون، مایۀ هلاک، بلا، آفَت ناقل بیماری
آدمیلغتنامه دهخداآدمی . [ دَ ] (ع اِ)یک تن از اولاد آدم ابوالبشر. اِنس . اِنسی . انسان . بشر. مردم . مردمی . ناس . اناس . ج ، آدمیین : شیب تو با فراز و فراز تو با نشیب فرزند آدمی بتو اندر بشیب و تیب . رودکی .چنین گفت ه̍رون مرا روز
اپیدمیولوژیفرهنگ فارسی معین(اِ دِ یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مطالعة نحوة انتشار بیماری ها و عوامل بیماری زا یا هر عاملی که به سلامت مربوط باشد، همه گیرشناسی . (فره ).
اپیدمیولوژیفرهنگ فارسی معین(اِ دِ یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مطالعة نحوة انتشار بیماری ها و عوامل بیماری زا یا هر عاملی که به سلامت مربوط باشد، همه گیرشناسی . (فره ).