بازسازیدیکشنری فارسی به انگلیسیmend, mending, overhaul, reconstruction, redevelopment, reformation, regeneration, rehabilitation, remake, renewal, repair, restoration
بازسازیفرهنگ فارسی معین(حامص .) دوباره ساختن آن چه از بین رفته یا خراب شده است و یا مطلوب و مناسب نیست .
بازسازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی قا، نوسازی، مدرنیزاسیون، اعاده، بازیافت، تجدید، احیا▼، برگرداندن بهوضعاولیه، بازیافت، جبران، برقراری(مجدد)، بازگشایی، بازگشت، برگشت، استرداد تعمیر▼ تعدیل، جبران ازسرگیری مناسبات، جلب رضایت، جبران مافات، دلجویی علاج، اعادۀصحت، نقاهت، بازپروری، احیا کردن، درمان بازپرداخت بدهی، وصول
بازسازی 2regeneration 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی یاختهها و بافتها یا اندامهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
بازسازی 1reconstructionواژههای مصوب فرهنگستاندر زبانشناسی تاریخی و تطبیقی، روشی مبتنی بر مقایسۀ دادههای زبانی برای ساختن صورتهای فرضی
بازسازی آرَکalveoloplastyواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح و بهسازی ستیغ/ برآمدگی آرَکی بهمنظور آماده کردن آن برای ساخت دندان مصنوعی
بازسازی استخوانbone regenerationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی استخوان یا بافتهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
بازسازی بافتtissue regenerationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی بافت یا بخشی از عضوهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
بازسازی 2regeneration 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی یاختهها و بافتها یا اندامهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
بازسازی 1reconstructionواژههای مصوب فرهنگستاندر زبانشناسی تاریخی و تطبیقی، روشی مبتنی بر مقایسۀ دادههای زبانی برای ساختن صورتهای فرضی
بازسازیشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بازسازیشده، احیاشده، نوسازیشده، مثل نو تعمیری، اصلاحی مرمتشده، بهبودیافته مرتفع
بازسازیکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ه، نیروبخش، تقویتی، درمانی، بهبود دهنده، احیاکننده، زندگیبخش، جانبخش، فرحبخش، ممدحیات، مفرحذات ترمیمی، مرمت کننده، اصلاحی مفرح، نزهتبخش، شادیبخش، سرنخ، کلید، ماشه، آغازکننده ◄ نقطۀ آغاز باصفا، دلگشا، خوشمنظره، دلباز ◄ وسیع
بازسازی آرَکalveoloplastyواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح و بهسازی ستیغ/ برآمدگی آرَکی بهمنظور آماده کردن آن برای ساخت دندان مصنوعی
بازسازی 2regeneration 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی یاختهها و بافتها یا اندامهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
بازسازی 1reconstructionواژههای مصوب فرهنگستاندر زبانشناسی تاریخی و تطبیقی، روشی مبتنی بر مقایسۀ دادههای زبانی برای ساختن صورتهای فرضی
بازسازی آرَکalveoloplastyواژههای مصوب فرهنگستاناصلاح و بهسازی ستیغ/ برآمدگی آرَکی بهمنظور آماده کردن آن برای ساخت دندان مصنوعی
بازسازی استخوانbone regenerationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی استخوان یا بافتهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی
بازسازی بافتtissue regenerationواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ترمیم یا بازتولید یا جایگزینی بافت یا بخشی از عضوهای ازدسترفته یا آسیبدیده ازطریق نوسازی طبیعی