باسلقفرهنگ فارسی عمیدنوعی شیرینی که با نشاسته، شکر، و مغز گردو به شکل لوله درست کرده و به نخ میکشند.
باسلقلغتنامه دهخداباسلق . [ ل ِ / ل ُ ] (ترکی ، اِ) یا باسدق . حلوایی که از نشاسته و شکر یا نشاسته و شیره ٔ انگور کنند و در میانش جوز ویا بادام نهند و برشته کشند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به باسدق شود.
باسلقفرهنگ فارسی معین(لُ) ( اِ.) نوعی شیرینی که با نشاسته و شکر و مغز گردو به شکل لوله درست می کنند و به نخ می کشند.
بوسلیکلغتنامه دهخدابوسلیک . [ س ُ ل َ ] (اِ مرکب ) نام مقامی از جمله ٔ دوازده مقام موسیقی . (برهان ) (از غیاث )(انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). رجوع به آهنگ شود.
سجوقواژهنامه آزادنوعی شیرینی. باسلُق را، به جای چیدن بر روی نخ، گرد می کنند و داخلش مغز گردو می گذارند و در ظروف سفالی می چینند تا شکرک بیاورد؛ این نوع باسلُق را سجوق می نامند.
باسدقلغتنامه دهخداباسدق . [ دِ ] (اِ) باسلق .کلمه ٔ ترکی است بمعنی شیرینی که از نشاسته و شیره یا شکر کنند بصورت لوله ای و در میان آن مغز گردکان نهند و بر ریسمانی کشند. (یادداشت مؤلف ). فراته . مُلَبَّن . فلاتج . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به باسلق شود.