فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نظم
جوخه، فوج، گله، رمه، خیل، تیم، اکیپ، باند، تعداد مشخص
کندو
واحد، یگان، بریگاد، تیپ، ابوابجمعی، افواج، ارتش
صورت فلکی، کهکشان، خوشه
مشت، جفت، وجب
جین، دوجین، واحد شمارش ◄ واحد
نوع، تیره، طایفه، نژاد، قبیله، خانواده، طبقۀ اجتماعی
صف، جمعیت، حزب، فرقه، انجمن، شراکت، جماعت
اجناس، اقلام، گروه