چارتخمهلغتنامه دهخداچارتخمه . [ ت ُ / م َ/ م ِ ] (اِ مرکب ) چارتخم (قدومه و بارهنگ و بهدانه و سپستان ) جوشانده ٔ مخصوص از بارهنگ و سپستان و قدومه و بهدانه که در سرماخوردگی برای نرم کردن اخلاط سینه و رفع سینه درد میخورند. شربتی ا
لعاب دارفرهنگ فارسی عمید۱. آنچه دارای لعاب باشد.۲. دانههایی که در آب لعاب ایجاد میکنند، مانند اسفرزه و بهدانه.
چهارتخمفرهنگ فارسی عمیدجوشاندۀ دارویی مرکب از بارهنگ، بهدانه، سپستان و قدومه که برای تسکین سرفه و درد سینه مفید است.
چشمیزکفرهنگ فارسی معین(چَ زَ) (اِمصغ .) = چشمیزج . تشمیزج : دانه ای است سیاه به اندازة بهدانه و آن را از گیاهی که در حجاز و سودان روید بدست آرند و در طب قدیم مستعمل بود؛ چشمک ، چشام ، چشوم ، چشم .
چهارتخمهلغتنامه دهخداچهارتخمه . [ چ َ / چ ِ ت ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) چهارتخم . || جوشانده ای مرکب از «بارهنگ » و «قدومه »و «سپستان » و «بهدانه »، سینه درد و سرماخوردگی را مفید می باشد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به چارتخمه شود.